بعد 4 سال زندگی با خانمم فهمیدم ایشون
امروز خیلی اتفاقی بعد 4 سال زندگی با خانمم فهمیدم ایشون از ریکوئست یه اقا پسر در زمان دانشگاهشون اینقدر ذوق زده می شنو شلنگو تخته می زنن که تمام باورام دربارشون با خاک یکسان شد. نمی دونم من زیادی حساسم ؟ ایشون زیادی راحت تشریف دارن؟ یا چی؟ولی هر چقدر خواستم ادای روشنفکرا رو در بیارم و با حسادتم مبارزه کنم واقعا نتونستم .اول گفتم باهاش در میون بذارم گفتم ممکنه کنترلمو از دست بدم و برعکس ایشون این موضوعو خیلی ساده جلوه بدن و عوض اینکه مشکلم حل بشه محکوم به تعصب بی جا بشم. البته می می دونم این سوال بعد 4 سال زندگی یکم دیره ، ولی سوالم درباره مطرح کردن حسادتمه به رفتار ایشون . اینم می دونم کسی که هنوز نمی تونه یه موضوع رو با خانمش مطرح کنه واقعا اصلا ازدواج نمی کرد بهتر بود ولی خوب قضاوتم نکنید . حالا من هیچ ، مردی هست که از ذوق خانمش برای فقط یه ریکوئست ساده از یه مرد دیگه خوشحال بشه یا براش مهم نباشه . یا فقط از دست من در رفته ؟ و به نظرتون چطوری می شه مطرح کرد ؟
ممنون
پاسخی دهید