سلام.من خانم 41 ساله.همسرم 42 ساله.هردوکارشناس پرستاری هستیم.15 ساله ازدواج کردیم.زندگیمون ازنظرمالی بسیارعالی پیش میرفت.حدود 5 سال پیش متوجه شدم که همسرم بیماری لوپوس گرفته و کلی درمان کرده و به من نگفته.وقتی متوجه شدم که وسط کورتون درمانی بادوزبالا بود.خیلی ازهمه لحاظ کمکش کردم تا وضعیت ثابت بالینی پیداکرد.بعدازحدود سه سال متوجه شدم که هرچی پول درمیاریم نیست.آخه من تمام کارتهای بانکی و پول و امورمالی دست شوهرم بودتااینکه یکی ازخونه هامون و ماشین منو فروختیم.باورتون نمیشه چقدر زورزدم بفهمم این پولا کجارفت هربار کلی دعوا و …تااینکه حدود یکسال پیش باگریه اومد پیشم و گفت دوساله که مرفین تزریقی مصرف میکنه.روزانه حدود 250 هزارتومان پول مرفین میداده.کمکش کردم و حدود 2 ماه به تدریج ترکش دادیم.و اما من به هیچ طریقی بهش اعتماد ندارم.حتی بگه ماست سفیده باورنمیکنم.اابته ترک کامل انجام شده.و تمام پولها دست منه.کنترلش میکنم ازهمه لحاظ.ولی اون شاکیه و میگه من خودمو ثابت کردم و بهم اعتماد داشته باش.نمیتونم.تمام ذهنم به هم ریخته.حدود 10 ماه ازترک میگذره.همدیگه رو دوست داریم.نمیتونم ببخشمش.دارم دیوونه میشم.توروخدابگیدچکارکنم.اعتمادم به طورمطلق صفر شده.توروخدا کمکم کنید.