براش ارزش قاعلم اما نوید میگه من با تو و مامانم خوشحال نیستم
سلام.وقت بخیر..
من امید هستم.حدود شش سال پیش از همسرم جدا شدم.وپسرم نوید را بخاطر اینکه بچه به مادر نیاز بیشتری دارد و بخاطر تحصیلات پدرش خواندن به همسرم بخشیدم وبیش از پنج سال نوید وخانم سابقم باهم زندگی میکردند اما چیزی در حدود هشت ماه پیش پسرم برای سر زدن پیش من آمد واین هشت ماه پیش من ماند والان حتی به مادرش سر نمیزند من توجیهش میکنم که مامانت دلتنگتم برم بهش سر بزن اما نوید کلا قید مادرشو زده واین مدت چند مرتبه نوید به منزل عمه اش رفت وچون همسن و سال پسر عمه اش هست و خواهرم و پسر خواهرم عاشقانه نوید را دوست دارند.نوید مدام میخواد منزل خواهرم بمونه البته من بهش اجازه میدم اونجا سر بزنه و حتی یک یا دو روز هم منزل خواهرم بمونه اما بعد که میرم سراغش بیارمش پیش خودم.نوید اخم میکنه و یک کلمه حرف نمیزنه ومیگه من با تو و مامانم خوشحال نیستم ومیخوام پیش عمه و پسر عمه ام بمونم.من و همسرم هیچکدامشان بعد از طلاق ازدواج مجدد نکردیم.ونوید هم الان ۱۷ساله شده.تربیت نوید واسم بسیار مهمه وبرای عاقبت آینده وسرنوشت نوید نگرانم.بانوید بسیار محترمانه دوستانه رفتار میکنم.وبراش ارزش قاعلم اما نوید فقط عمه و پسر عمش وخانواده ی خواهرمو دوست داره وبااونا خوشحاله.خواهش میکنم از طریق مسیج یا تلفنی جوابمو بدهید و راهنماییم کنید.از فکر نوید تنها دارایی مهم زندگیم آرامش روحی ندارم.التماستون میکنم راهنمایی وکمکم کنید.سپاسگزارم…ناگفته نماند من در شهرستان آبادان زندگی میکنم وفارس هستم.
پاسخی دهید