توجهشون به دوستاش و خانواده پدری بیشتر از توجه به من و امورات زندگیه
دختری ۲۶ هستم سه ساله ازدواج کردم. همسرم ۳۱ ساله. و از علاقه اشون کاملآ آگاهم. چون همیشه میگه هیچکس نمیتونست مثل تو درکم کنه و باهام بسازه همه جوره.اونم به این خاطر که ایشون دانشجو پزشکی ان و من با همه نداری ها ساختم. و همیشه هم تنهام چون همیشه بیمارستانن. و همه خریدها و کارای بیرون از خونه رو هم خودم انجام میدم. ولی مشکل اینه که ایشون به شدت به دوستانشون نوجه دارن. واقعا توجهشون به دوستاش و خانواده پدری بیشتر از توجه به من و امورات زندگیه. چون همیشه همه کارا رومن انجام میدم دیگه عادت کرده انگار. دختری رو به دوستشون پیشنهاد دادن برای ازدواج. هر دو این دختر رومیشناسیم. هم دانشگاهی بودیم. مشکل اینجاست که ایشون فقط معرف بودن ولی بیشتر از اون آقا، با دختر چت میکنه. و این خیلی منو عصبی کرده. میرم سر گوشیش میبینم دو ساعت فقط چت کردن و واقعا اینقدر چت لازم نیست. چیز بی ربط یا بدی هم نمیگه و واقعا شوهرمم دل پاکه. ولی من حرصم میگیره که چرا باید اینقد به این دختر توجه کنه و وقت بذاره.حتی یه بارم بهش گفتم گفت حق با تویه تکرار نمیشه. ولی دیدم دیشب دوباره چت کردن. لطفا بگید بهترین رفتار چیه ؟ من چیکار کنم؟
پاسخی دهید