سلام روزتون بخیر
بنده ۷ماهه ازدواج کردم دوران عقدبخاطروابستگی بردارم به من که ۱۲سالشه ناراحتی شدیدی بین منو همسرم ایجاد شد که چراانقدبهت وابسته س و… درحدی بود که عقد نکنیم اماخلاصه به عقدوازدواج ختم شد اما الان توزندگی میبینم آره خودش هم با خانه وادش ارتباط گرمی داره پس چرامن انجام ندم پس چرا من محبت نکنم اصلا اخلاق های بدی داره اینکه حرف حرف خودش باشه بایدانقدمزه مزه کنم تابتونم حرفموبزنم یا ناراحت بشم ناراحت میشه توجمع نمیچسبه بهم بایدمن برم کنارش خجالتی ه همسرم وخودمنم این ایراد رو دارم این سری که بحثمون شد گفت اولویت ت برادرته پس منم همینجوری میشه دیگه دوستت ندارم عین دوتا دانشجوکنارهم زندگی کنیم الان من بایدچیکار کنم اصلا خودخواه لجباز خجالتی اما انتظار داره من نباشم ومن هم نمیتونم حرف زور رو قبول کنم خیلی وقتاتودعوا یه حرفایی میزنه پشیمون میشم از انتخابش