سلام. دقیقن یک سال هست که توی رابطه هستم با پسری که از من ۴ سال کوچیک تره. پایان نامه ی من باب اشنایی ما شد و درخواست اشنایی بیشتر از سمت ایشون مطرح شد. بخاطر شرایط روحی که داشتم میلی به برقراری ارتباط نداشتم و حدود ۱ماه طول کشید تا موافقت کنم. بعد از ۶ ماه پیشنهاد ازدواج دادن و با خانواده ها درمیون گذاشتیم. برخورد اول خانواده اشون خوب بنظر می رسید و جویای ادرس شده بودن برای تحقیق و حتا تحقیق هم انجام شد. و پدر ایشون گفته بودن بعد از تموم شدن ماه صفر پاپیش میذارن. اما هیچ اقدامی نکردن و مسئله ی تفاوت سن و بزرگ تر بودن من از پسرشون و همچنین نداشتن شغل پسرشون رو دلیل مخالفت هاشون مطرح کردن. و طی صحبت خودشون ما تصمیم گرفتیم تا اتمام تحصیل و بعد شاغل شدن ایشون صبر کنیم اما مدتیه مخالفت هاشون حادتر شده. ما باهم تفاهم زیادی داریم و در این مدت پا به پای هم تلاش کردیم برای ایندمون و پس انداز کردن. مدتی هست باهم مشغول عکاسی در استودیو عکاسی هستیم. من تا قبل از این مورد رابطه ای بیشتر از دوماه نداشتم و اکثرن از طرف بنده قطع ارتباط میشد به جهت بی هدف بودن رابطه و درخواست های جنسی.

ممکنه نظرتون رو بگید و راهنمایی کنید که چه راهکاری رو پیش بگیریم برای موافقت خانواده ی ایشون؟ مادرم درجریان شرایط ایشون هستن هم از لحاظ کار و شغل و هم از لحاظ سن، ایشون سن رو مانع نمیدونن اما هنوز با جزئیات با پدرم درمیون نذاشتم و نمیدونم تعصبی روی مسئله ی سن دارن یا نه.