سلام من 27سال هست ازدواج کردم درسن 16سالگی ازدواج کردم خانمم 6سال از خ
سلام من 27سال هست ازدواج کردم درسن 16سالگی ازدواج کردم خانمم 6سال از خودم بزرگتر هستش ی اتفاقی 3سال پیش برای من افتاد که مقصر خودم وشیطان وسوسه ام کرد خلافی کردم که خودم پشیمان هستم و ابراز بخشش از خانمم کردم ولی او هم توی این اتفاق کار بدی انجام داد و آبروی منو پیش همه برد الان هیچ مشکلی ندارم هیچ کس توی زندگی من نیست ولی خانمم سو ضن داره هرروز گوشی چک میکنه منم حتی گوشی یک روز 2روز دستش میدم تا اطمینان داشته باشه نمیتونم حتی یک ساعت تنهایی از خونه برم بیرون زیر سوال می رم حتی نمیتونم مسواک بزنم برم بیرون میگه چرا میری بیرون مسواک می زنی یک روز اینقدر خوب هستش که هیچ کس مثل او پیدا نمیشه یک روز هم اینقدر مخم خراب میکنه که راضی به مرگ خودم هستم خیلی هم دوستش میدارم حاضر نیستم حتی یک خار به پاهاش بره از لحاظ اقتصادی وزندگی همه چیز براش فراهم کردم نمیدونم چکار کنم که نیتش نسبت به من درست بشه خسته شدم حاضرم جونم فداش کنم بخاطر آرامش توی خونه برام بیاره گیر بهم میده چرا تیپ خوب وتمیز میزنی چرا شیک میکردی به همه چی گیر میده خواهشمندم کمکم کنید زندگی داره خراب میشه بعضی وقتها حاضر به خودکشی هم میشم اینقدر تازش میکنم اینقدر می بوسمش یک روز عالی یک روز میشه شمر نمیدونم شاید از روی حسادت زندگی خوبی که داشتیم کسی طلسمی یا دعایی کرده که به این روز افتاده ایم
پاسخی دهید