سلام وقت بخیر ، من ۲۶سال دارم شوهرم ۲۸سال ،مدت ۶ماهه اختلافم با شوهرم بالا گرفته و الان در منزل پدری هستم و درخواست نفقه و مهریه دادم ،جهازم رو هم استرداد کردم، شهر ما کوچیکه همه هم دیگه رو میشناسن، دلیل اختلافاتم این بود شوهرم اعتیاد داشت ،من کمک کردم ترک کنه ولی بدخلق شده بود

،از روز اول ازدواج رفیق باز بود و تحت هیچ شرایطی کنار نمیذاشت ،دست بزن هم داره تا دعوا میشه حمله میکنه که گلومو فشار بده، مدت ۶ماه بود رابطه جنسی نداشتیم یعنی اون نمیخاست ، هر چقد به خودم میرسیدم ارایش میکردم که کنار هم تنها باشیم خیلی بی تفاوت زنگ میزد دایی مجردش و دوستاش بیان پیشش و من رو میفرستاد خونه بابام ، اصلا منو نمیدید این ها یادم میفته از اعماق میسوزم ،و گوش شنوا نداشت که حرفامو بشنوه ، ما باهم دوست بودیم بعد ازدواج کردیم ، زبونی میگه منو دوس داره ولی هیچ تلاشی نمیکنه،چندبار بهش گفتم ترکش میکنم اما جدی نگرفت ،الان که کار به دادگاه رسیده رفتارش معلوم نیس میگه ناراضیه اما هیچ تلاشی نمیکنه ،منو که میدید میگفت برو نمیخامت ابرو برام نزاشتی ، در حالی که من قبل از استرداد جهیزیه خیلی منتظرش بودم بیاد دنبالم که اشتی کنیم .
الان سردرگمم نمی دونم یه حس بدی دارم من حتی روم نمیشه گریه کنم پیش خانوادم. خانوادم هم تا الان از مشکلاتم خبر نداشتن وقتی فهمیدن ازش متنفر شدن و میگن جدا بشو ، ما دو سال نامزد و دو سال عروسی کردیم ، مشکلاتمون کم کم شروع شد
تو رو خدا راهنماییم کنید