سللم خسته نباشید.من ۱۸سالمه توی اینستا با یه آقای پرستاری آشنا شدم و به عنوان مشاور کنکور باهم دوست شدیم.همه حد و حدود رو هم رعایت میکرد.۴ماه توی واتساپ بودیم و همیشه سعی میکرد من و خانوادم رو بشناسه.بعد از ۴ماه گفت که بهم علاقه داره و خب من هم از اون خوشم میومد و قبول کردم.قصدش ازدواجه اما متاسفانه وضعیت مالی خوبی نداره.دو ترم دیگه داره دانشگاهش تموم بشه.قرار شده از یکی دوماه آینده بره سر کار و یه مقدار پول پس انداز کنه تا بتونه بیاد خواستگاری.از طرف خانواده اون همه چیز حل شدس.من رو به عنوان عروسشون قبول کردن.انقدر براشون قضیه جدی شده که به فامیل و آشنا گفتن نامزد کرده.حتی به آموزش دانشگاه هم گفتن نامزد کرده و حلقه دستش میندازه.توی عشقش دیگه شک ندارم.ولی یه چیز که اذیتم میکنه اینکه برام وقت نمیزاره.مدام میگه درس بخون.آخه من پشت کنکوری هستم.همش اصرار داره درس بخونم و نمیزاره زیاد باهم وقت بگذرونیم.الان چند وقته انقدر برام کم وقت میزاره حس میکنم شاید اگه نباشم انقدر اذیت نکنه و برام وقت بزاره اما هیچ فایده نداره.راهنماییم کنید نمیدونم رابطم رو چجوری حفظ کنم با این شرایط.امروز حتی بهش گفتم چند وقت نمیخوام باهات حرف بزنم اولش به شوخی گرفت اما بعدش خیلی راحت گفت باشه حتی نپرسید چرا.نمیدونم چکار کنم حالا توروخدا یه راه حل بزارین جلوم