مثل قبل فقط میگه من اشتباه کردم و پشیمونم. خسته شدم از حرفای تکراریش
با سلام و روز بخیر. خانمی ۳۲ ساله هستم و حدود ۵ سال است که ازدواج کردهام تا ۱سال و نیم اول مشکل حادی نداشتیم تا اینکه کم کم به شوهرم مشکوک شدم، کارهای پنهانی، دیر اومدن به خونه و نیاوردن حقوق به این بهانه که حقوق بهمون نمیدن منم بخاطر اعتمادی که بهش داشتم باور میکردم اما چون خیلی این وضع ادامه داشت بهش میگفتم نکنه رفتی سراغ مواد مخدر طوری رفتار میکرد ک خودم از حرفی که زدن پشیمون و شرمنده میشدم تا بعد ۱ سال فهمیدم اعتیاد داره از اون موقع تا الان حدود ۱ سال و ۹ ماه گذشته تو این مدت بیکار بود و بارها و باها اومدم قهر خونه پدرم یکبار شکایتشو کردم و بارها ترکش دادم اما فایده نداشت ۱ماه پیش اومدم قهر و گفتم هروقت حق ژلاق رو بهم دادی برمیگردم گفتم با اینکار ترس از دست دادن من باعث بشهدرست بشه اما تنها کار مفیدی که کرد رفت سرکار البته برای ترک همرفته دکتر اما من نمیتونم بهش اعتماد کنم یعنی اعتماد میکنم اما با کاراش باعث میشه از اعتمادم پشیمون بشم. فقط برای درست شدن خودش و زندگی حرف میزنه و وعده میده. واقعا خسته و ناامیدم و انگیزهای برای این زندگی ندارم. الانم چند روزه اومدم خونه پدرم با وجود اینکه حق طلاق رو دارم اما هم ترس دارم هم دوست ندارم زندگیم خراب بشهاز طرفی هم هیچ اعتمادی ندارم که برگردم. مثل قبل فقط میگه من اشتباه کردم و پشیمونم. خسته شدم از حرفای تکراریش. نمیدونم چه تصمیمی درسته کمکم کنید
پاسخی دهید