سلام بسیار ممنونم بخاطر این برنامه و اینکه وقتتونو میزارید و به حرفامون گوش میدید. من متولد 72 هستم فوق لیسانسم و در یڪ مدرسه درس میدم و ساڪن مازندارنم.ما سه تا بچه ایم.
وضع مالی متوسطی داریم. نیمه مذهبی هستیم. ملاکم برای ازدواج سطح تحصیلات و نزدیک بودن با خانواده م هست

دوتا خواستگار دارم رامین متولد 71 و فامیل هست سه تا بچه ن و این اولیه. حقوق خوبی داره. تهران زندگی میڪنه و خونه 40 متری داره ماشین داره ڪه هردوتاشم نصف به نصف به نام پدر و مادرشه(نصف سند خونه به نام مادر، نصف ماشین به نام پدر). هنوز هم داره قسط اون نصفه خونه رو میده. مدرڪش لیسانسه، درسته فامیله ولی خیلی نمیشناسم. از خرداد باهم در ارتباط بودیم و بهمن زنگ زد و گفت قصد داره بیاد باخانواده و من اگه سوالی دارم تو واتساپ براش بفرستم، در صورتی ڪه در این مدتی ڪه دوست بودیم خیلی راجع به خودمون صحبت نڪردیم، ضمنا از حرفاش اینجوری برداشت ڪردم ڪه دلش جای دیگه گیره و به اصرار خانوادش اومده(چون یڪیو دوست داشت خواستگاریم رفت خانواده پسره گفتن ڪه بی خیال شه اینم بی خیال شده در ظاهر! ) یعنی با وجود اینکه بارها بهش گفتم یکبار بیا تا صحبت کنیم نیومد، و همینطوری یهو میخواست بیاد خواستگاری. و می‌گفت که مرخصی نداره و هیچ تلاشی برام نکرده.

عوضش میلاد متولد 70 هم اومده که در یک خانواده پرجمعیته 7تا(بزرگترینشون معلوله و تو خونه مادرش نگهداری میکنه، این هم آخریه). دبیر هست استخدام شده. فوق لیسانسه. پدرش دوسالی هست فوت شده. یه ماشین داره فقط و هیچ پس اندازی نداره. میلنگه (مادرزادی هست و یه برادرشم همین شکلیه). تقریبا حزب اللهی هست، حرف میزنم درکم میکنه، پیگیره، مشتاقه. خواستگاری هم اومده. خونه‌ شونم نزدیکه و همسایه ست. زندگی کردن باهاش سخته. اما نشدنی نیست.

نظر خانوادم اینه که میلاد سختی بیشتری داره و امین بهتره.
ضمنا امروز با میلاد رفتم بیرون و فهمیدم که دستاش میلرزه و گفت این همیشگیه و پیگیری هم نکردم.
من از میلاد خوشم اومده فقط بخاطر بیماریش میترسم و هم اینکه لنگیدنش بعدها تو ذوقم نزنه

نمیدونم کدوم رو باید انتخاب کنم. از این دو راهی خسته م