همسرم معتقده من درک نمیکنم شرایطو و مادرش تنهاست

پرسش

سلام لطفا کمکم کنین

واقعا این قضیه شده دغدغه و اعصاب خوردی من …

ما یک مغازه داریم با شوهرم اداره ش میکنیم ، از وقتی که کرونا اومده ، مادرشوهر من برعکس همه راه مغازه مارو یاد گرفته و هر روووووووووز عصر یا زنگ میزنه بیاین دنبالم منم میام مغازه ، یا بردارشوهرم میارتش، یا خودشو به هر طریقی میرسونه …

پدرشوهر ندارم ، مادرشوهرم با برادرشوهرم زندگی میکنه … ولی اومدن مغازه ما شده برنامه هر روزه ش ، به حدی که یک مشتری یک روز اومد گفت من تا حالا شمارو ندیدم ، فک میکردم این حاج خانوم صاحب مغازه س !!!

بدتر از همه اینا اینه که شوهرم خیلی خوبه ولی تا وقتی پای مادرش وسط باشه فقط طرف اون هست ، کم و بیش میدونه من ناراحتم ولی فایده ای نداره …

اگه یک روزم مادرش نیاد ، شوهرم زنگ میزنه چرا نیومدی …

یعنی تو این سالها ک ازدواج کردیم دو روز نشده که شوهرم مادرشو ندیده باشه..

خیلی کلافه‌ام ازش ، ازاینکه اینقدر بی درک هست .. پسرشو حق تمام خودش میدونه .. وقتی هم هست شوهرم تمام توجهش به مادرشه ، اصلا منو نمیبینه ، باهم میشینن کلیپ نگاه میکنن حرف میزنن و باهم وقت میگذرونن و من مثله یک آدم افسرده سرم به کار خودم هست …

همسرم معتقده من درک نمیکنم شرایطو و مادرش تنهاست … چون پدرش فوت کرده ، نمیخواد به هیچ عنوان دل مادرش یک وقت بشکنه ، یا ناراحت بشه ، یا کاری نباشه که انجام نداده باشه برای مادرش ….

رفتار درست چیه واقعا ؟؟ من چیکار کنم  ؟ راهنماییم کنین لطفا

مشاور پاسخ داده 0
خانم 2 سال 1400/2/14 21:31:21 0 پاسخ 52 نمایش

پاسخ ( ۱ )

  1. سلام عزیزم
    ای کاش اطلاعات دقیق تری از خودت و همسرت بهم میدادی
    این موضوعیه که باید حل بشه چون واقعا اهمییت داره.
    سعی کن حتما به صورت منطقی و بدون لجبازی و دلخوری با همسرت صحبت کنی.
    متاسفانه یا خوشبختانه این وابستگی مخصوصا از طرف پسر به مادر در فرهنگ ما وجود داره.

    همسر شما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشد، می‌تونه در عین حال که یک پسر خوب و مهربان است و به مادرش توجه می‌کند، برای شما هم چیزی کم نگذارد و احساس منفی در شما ایجاد نکند. البته اگر زیاده‌خواه نباشید و بپذیرید که توجه او به مادرش منافاتی با علاقه‌اش به شما ندارد

    اینکه مادرشون تنها هستن کاملا درسته و اینکه ایشون هم میخوان کنار مادرشون باشن هم یه امر طبیعیه،اما همه چیز در حد و اندازه خودش.
    اگر قرار بود همیشه کنار مادرشون باشن چرا ازدواج کردن؟
    اگر قرار بود به حرف شما نسبت به این موضوع بی توجه باشن چرا ازدواج کردن؟
    درسته که مادرشوهرتون داره کار اشتباهی انجام میده اما اشتباه اصلی از همسرتونه که این میزان درایت و سیاست رو از خودشون نشون نمیدن تا مادرشون هم درست رفتار بکنه.
    با همسرت صحبت کن و بهش بگو که مشکلی با مادرش نداری اما اینکه همسرت به حرفات گوش نمیده باعث شده که حساس بشی و ممکنه مشکلات بزرگتری رو به همراه داشته باشه،ممکنه دید تو یا دید مادرشوهرت کاملا منفی بشه به همدیگه.
    قرار نیست دل مادرشون با یک روز مغازه نرفتن بشکنه،یا اگه مامانشو یه روز نبینه یعنی هیچ کاری براش انجام نداده،این میزان از وابستگی شخصی که ازدواج کرده با مادرش اصلا به صلاح رابطه شما نیست و باید کنترل بشه اما از راهش نه با داد و بیداد یا دعوا و لجبازی.
    تو قدم اول این اطمینان رو به همسرت بده که مادرش رو دوست داری و نمیخوای که تنها باشه اما یه زمانی هم باید برای خودتون،دوستانتون،بیرون رفتنتون،تنها بودنتون باشه.
    قدم دوم اینه که تحت هیچ شرایطی بهش نگو یا من یا مادرت.
    قدم سوم اینکه دلیل رو پیدا کن،دنبال ریشه رفتار همسرت در گذشته باش و در نهایت سعی کن بهش کمک کنی که به بلوغ عاطفی دست پیدا کنه
    تو فرهنگ ما به این صورت هستش که یک مادر کل عواطف و احساستش رو خلاصه میکنه تو بچه هاش و این کار به این معنا نیست که مادر شوهرتون ادم بدیه
    سعی کن رابطه خوبی باهاش داشته باشی و به جای اینکه حساسیتت رو رو این موضوع زیاد کنی و حسادت کنی،زمانی که نشستن و حرف میزنن تو هم بری کنارشون،تو هم تو بحثا و حرفاشون شرکت کنی و در کنار همسرت قرار بگیری.
    همیشه اینو یادت باشه که مادر شوهرت هووت نیست پس انقدر با کینه و حسادت پیش نرو.

    در نهایت اگر احساس میکنی که نیاز هست بیشتر صحبت کنیم حتما با ما تماس بگیر

پاسخی دهید