باسلام. من خانمی ۲۵ساله هستم که مدت ۷سال است باآقایی که ۷سال ازم بزرگتره در ارتباطم.۴سال پیش اعتماد من به ایشون واقعا کامل شد و با هم رابطه ج.ن.س.ی.برقرار کردیم و الان ۴ساله که واقعا عین یک زوج خوشبخت رفتار کردیم باهم. سال گذشته این آقا به خواستگاری من اومد و از طرف خانوادم جواب منفی شنید. ۳مرتبه دیگه هم بعد از اون اومد و بازهم نه. هرچی هم خودم گفتم که می‌خوامش و التماس و زاری اجازه نمیدن که نمیدن. دلیلش هم شغل آزاد ایشون و اینکه تحصیلات من بالاتره(من ارشد ادبیات دارم و ایشون دیپلم).۴بار خواستگاری هیچ. دوبار هم واسطه هم از طرف من و هم ایشون پیش پدرم فرستادیم بازهم نشد. چند روز پیش من پیشنهاد فرار رو دادم و ایشونم قبول کرده. خدارو شکر ایشون دوستان زیادی درشهر مورد نظرمون دارن و مشکلی برای کار و خونه در اونجا نداریم. فقط من دارم دست دست میکنم. دل کندن از همه‌ی چیزایی که داشتم و خانوادم(باوجود بدیهاشون)و از همه مهمتر بی آبرویی واقعا برام سخته. موندم که چکار کنم!!!!برای ایشونم سخته ولی میدونم که بخاطر خودم قبول کرده و بخاطر اینکه آبروی من دستشه. تو رو خدا کمکمون کنید. بریم؟ چکار کنیم!!!!