هم میخام باشه هم میخام نباشه.به نظر شما دلیل این حسم چیه؟چیکار کنم؟خیلی داغونو گوشه گیر شدم
سلام.خسته نباشید.بنده ۹ ساله با یک دختری دوست بودم.اما ۹۹ درصد ارتباط ما چتی و تلفتی بودو سالی دو سه بار بخاطر محدودیت همو نمیدیدیم.اما از اونجایی ک دختر خوبی بود از اول به عنوان دوستیمان برای ازدواج بود.غیر سال اول دوستیمون ، ۸ سال بعدش یه حس دوگانی در من به وجود اومد.وقتی میبینمش از چهرش خوشم نمیاد.اما این ک یه روزی از پیشم بره روانیم میکنه.من با این حس تریدی به مجلس خواستگاری رفتم اما بدون اشتیاق.بعد ک اومدم خونه دوس داشتم به هر دلیلی بهم بخوره.خونوادمم خوششون نیومد.به همین دلیل ۸ سال رودرواستی رو گزاشتم کنارو گفتم حرفمو ک دوست ندارم.الانم ک همه چی بهم خورده حالم خیلی بده.دلم خیلی براش میسوزه.خیلی منو دوس داشت . همش گریم میگیره.جای نبودنشو حس میکنم.هم میخام باشه هم میخام نباشه.به نظر شما دلیل این حسم چیه؟چیکار کنم؟خیلی داغونو گوشه گیر شدم
پاسخی دهید